markPostAsRead(9438);
مسئله ی اخلاق در ذات خود یک مسئله ی پیچیده است و وقتی پیچیده تر می شود که وجود و عدم وجود خدا در مباحث اخلاقی باز شود. بسیاری از دینداران و خصوصا خداباوران فکر می کنند که مسئله ی اخلاقیات و داشتن منبع اخلاقی واضح است و نیازی به بحث بیشتر نیست. لُب و لعاب این نظریه ی خداباوران این است: انسانها فقط می توانند درباره اخلاقیات نظر ذهنی (subjective) بدهند و نظریه پردازی نمایند، و نظر هیچکس از نظر دیگری معتبرتر نیست. این مسئله خداباوران را به این نتیجه رسانده که یک منبع عینی (objective) اخلاق باید جدا از انسانها و بالاتر از آنها باشد. آنها میگویند که این منبع خدا است. از آنجایی که خداناباوران وجود خدا را رد میکنند، پس به نظر خداباوران، خداناباوران نمیتوانند منبعی برای اخلاقیات خود داشته باشند. از اینکه منبع اخلاقیات خود شان عینی (objective) است و از طرف خدایی درست و نادرست و خوب و بد برای شان تعیین شده، منبع اخلاقیات ذهنی یا (subjective) را نمی توانند به صفت منبع بپذیرند. یعنی عقل بشر را در تفکیک خوب از بد و درست از نادرست کارگر نمی دانند. در واقع، این نتیجه گیری که خداباوران کرده اند، را می توان به دو استدلال جداگانه ذیل ترتیب بندی کرد:
۱. خدا منبع اخلاقیات عینی است و انسانها باید اخلاقیات را از خدا بیاموزند، و انسانها، بجز توصل به خدا، راهی برای دانستن اینکه چه چیزی اخلاقی است و چه چیزی اخلاقی نیست، ندارند.
برای اینکه اخلاقیات از خدا بیاید، در قدم اول خدا باید وجود داشته باشد. از آنجا که تا هنوز خداباوران نتوانسته اند وجود حد اقل یک خدا را ثابت کنند، این استدلال به کلی بی اساس است. ما خداناباوران می توانیم بحث را در همینجا به همین ساده گی پایان دهیم و از خداباوران بخواهیم که وقتی توانستند خدای شان را اثبات بکنند، بحث اخلاقیات را دوباره از سر بگیریم. اما از اینکه مباحث پیش برود و برای بررسی استدلال، میتوانیم فرض کنیم که یک خدایی وجود دارد تا ببینیم مباحث اخلاقیات به کجا می رسد.
ابتدا باید بپرسیم که خدا از کجا میداند که کدام عمل اخلاقی است و کدام عمل غیر اخلاقی است؟ برای پاسخ به این پرسش و آغاز مبحث مان، خالی از مفاد نخواهد بود اگر سری به دومین رساله ی افلاطون، یعنی ائوتیفرو بزنیم. طی دیالوگی که بین سقراط و ائوتیفرو می گذرد، سقراط از ائوتیفرو میپرسد: “آیا عملی از نظر اخلاقی بخاطری خوب است چون خدا آن را فرمان داده، یا چون عمل از نظر اخلاقی خوب بوده، پس خدا فرمان داده؟ این مسئله در اخلاقیات به عنوان معزله ی ائوتیفرو شناخته می شود که دارای دو بخش است. می توان هر دو بخش را تحت دو قضیه ی جداگانه مورد بحث قرار داد.
اگر خدا فقط یک عاملی است که اخلاقیات جهانی را ترویج میکند، آنگاه اخلاقیات مستقل از خدا وجود دارد و انسانها می توانند با استدلال آن را کشف کنند. در این حالت، ما به خدا نیازی نداریم—تنها نقش خدا این است که به کشف سریعتر آن کمک کند. در این حالت وجود خدا غیرضروری خواهد بود.
از سوی دیگر، اگر چیزی به این دلیل اخلاقی و خوب است که خدا آن را فرمان داده و نه برای هیچ دلیل دیگری، آنگاه سه قضیه ی فرعی دیگر شکل می گیرد.
خدا عالم است و اعمال خوب و بد در علم او نهفته است: اگر خوب و بد از علم خدا منشاء می گیرد، پس منبع اخلاقیات ذهنی است. نمی توانیم بگوییم عینی، چون علم خدا که خود خدا نیست، آگاهی او است.
خدا اعمال را تجربه کرده و سپس فرمان داده که کدامها خوبند و کدامها بد: گرچه می توانیم به راحتی بگوییم این نیز ذهنی بودن منبع اخلاقیات را نشان می دهد، نه عینی بودن آن را. ولی می توانیم کمی فراتر برویم و بپرسیم: زمانیکه خدا می گوید دزدی کار بدی است، آیا خدا تجربه کرده؟ و یا زمانیکه می گوید تجاوز کار بدی است، آیا این را نیز تجربه کرده و خود مورد تجاوز قرار گرفته است که به این نتیجه رسیده تجاوز کار خوبی نیست؟
نه در علمش بوده و نه تجربه کرده، فقط گفته کدام اعمال خوبند و کدام اعمال بد: صحنه یی را در نظر بگیرید که خدا انسان را آفرید و بعد گفت: الف از نظر اخلاقی عمل خوبی است و ب عمل بد، بدون کدام دلیل و فقط چُرت انداز و سر سری. از اینکه این نوع کود گذاری اخلاقیات بر اساس منطق و استدلال نیست، پس برای موجودات منطقی مثل انسان این منبع نمی تواند قابل قبول باشد. علاوه بر این، خدا میتواند هر زمان نظر خود را تغییر دهد و فرمانهای اخلاقی قبلی را معکوس کند. در این حالت، خدا برای اخلاق ضروری خواهد بود، اما اخلاق عینی نخواهد بود و کاملن ذهنی خواهد بود.
نه در علمش بوده و نه تجربه کرده، فقط گفته کدام اعمال خوبند و کدام اعمال بد: صحنه یی را در نظر بگیرید که خدا انسان را آفرید و بعد گفت: الف از نظر اخلاقی عمل خوبی است و ب عمل بد، بدون کدام دلیل و فقط چُرت انداز و سر سری. از اینکه این نوع کود گذاری اخلاقیات بر اساس منطق و استدلال نیست، پس برای موجودات منطقی مثل انسان این منبع نمی تواند قابل قبول باشد. علاوه بر این، خدا میتواند هر زمان نظر خود را تغییر دهد و فرمانهای اخلاقی قبلی را معکوس کند. در این حالت، خدا برای اخلاق ضروری خواهد بود، اما اخلاق عینی نخواهد بود و کاملن ذهنی خواهد بود.
نه در علمش بوده و نه تجربه کرده، فقط گفته کدام اعمال خوبند و کدام اعمال بد: صحنه یی را در نظر بگیرید که خدا انسان را آفرید و بعد گفت: الف از نظر اخلاقی عمل خوبی است و ب عمل بد، بدون کدام دلیل و فقط چُرت انداز و سر سری. از اینکه این نوع کود گذاری اخلاقیات بر اساس منطق و استدلال نیست، پس برای موجودات منطقی مثل انسان این منبع نمی تواند قابل قبول باشد. علاوه بر این، خدا میتواند هر زمان نظر خود را تغییر دهد و فرمانهای اخلاقی قبلی را معکوس کند. در این حالت، خدا برای اخلاق ضروری خواهد بود، اما اخلاق عینی نخواهد بود و کاملن ذهنی خواهد بود.
پرسش از امکان اخلاقمداری بدون خدا، یکی از بحث برانگیزترین موضوعات در فلسفه اخلاق و دین است. پاسخ به این سوال بستگی به دیدگاه فلسفی، مذهبی و شخصی افراد دارد. توانایی و ظرفیت انسانها برای زنده گی اخلاقمدارانه بدون اعتقاد به خدا وابسته به این است که اخلاق را چگونه تعریف کنیم. اگر اخلاق را به عنوان یک سیستم مستقل از دین در نظر بگیریم، بسیاری معتقدند که انسانها میتوانند بدون خدا اخلاقمدار باشند. اما اگر اخلاق را به اراده الهی وابسته بدانیم، این امکان دشوار خواهد بود. طوریکه دیدیم، اگر تکیه بر یک خدا اخلاق را چنین دشوار می سازد، چه اتفاقی میافتد وقتی همان یک خدا را نیز به طور کامل از زنده گی عملی خود حذف کنیم؟ بهتر است این بخش را با پرسشی آغاز کنیم: اخلاقمدار بودن به چه معناست؟ سر زدن به چند فرهنگ لغات چندان کمکی به حال شما نخواهد کرد. اگر چنین بکنید، درخواهید یافت که اخلاق یعنی خُلق و خُلق یعنی اعمال و عادات ما که می تواند درست باشد و می تواند نادرست باشد.
پرسش از امکان اخلاقمداری بدون خدا، یکی از بحث برانگیزترین موضوعات در فلسفه اخلاق و دین است. پاسخ به این سوال بستگی به دیدگاه فلسفی، مذهبی و شخصی افراد دارد. توانایی و ظرفیت انسانها برای زنده گی اخلاقمدارانه بدون اعتقاد به خدا وابسته به این است که اخلاق را چگونه تعریف کنیم. اگر اخلاق را به عنوان یک سیستم مستقل از دین در نظر بگیریم، بسیاری معتقدند که انسانها میتوانند بدون خدا اخلاقمدار باشند. اما اگر اخلاق را به اراده الهی وابسته بدانیم، این امکان دشوار خواهد بود. طوریکه دیدیم، اگر تکیه بر یک خدا اخلاق را چنین دشوار می سازد، چه اتفاقی میافتد وقتی همان یک خدا را نیز به طور کامل از زنده گی عملی خود حذف کنیم؟ بهتر است این بخش را با پرسشی آغاز کنیم: اخلاقمدار بودن به چه معناست؟ سر زدن به چند فرهنگ لغات چندان کمکی به حال شما نخواهد کرد. اگر چنین بکنید، درخواهید یافت که اخلاق یعنی خُلق و خُلق یعنی اعمال و عادات ما که می تواند درست باشد و می تواند نادرست باشد.
دومین نکته که باید واضح شود این است که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد؟ از نظر خداباوران (Theistic Perspective)، همانطوریکه خواندیم، اخلاق به طور ذاتی با خدا پیوند دارد و چیزی اخلاقی است چون خدا آن را فرمان داده است. اما از نظر طبیعت گرایان (خداناباوران) خوب و بد چیست؟ آیا در طبیعت گرایی معیاری یا سنجه یی وجود دارد که بتوان بر اساس آن حکم صادر کرد عمل الف عمل خوبی است و عمل ب عمل بد؟ در این قبال چهار دیدگاه وجود دارد که ذیلن به شرح مختصر آنها می پردازیم:
در این دیدگاه، اخلاق مستقل از دین و خدا تلقی میشود. بسیاری از فیلسوفان سکولار، مانند ایمانوئل کانت، جان استوارت میل، و ژان پل سارتر، بر این باورند که انسان می تواند بر اساس عقل، تجربه و همدلی، نظام اخلاقی خود را شکل دهد. به عنوان مثال: کانت معتقد بود که اصول اخلاقی از عقل عملی یا (Practical Reason) سرچشمه می گیرد و از ما می خواهد که بهگونه ی رفتار کنیم که بتوانیم رفتارمان را به عنوان قانون عام بپذیریم. این دیدگاه کانت بنام Categorical Imperative شناخته می شود. معادل این نظریه ی کانت در یکی از جملات عام فهم ما نیز گفته شده است “آنچه به خود نمی پسندی، به دیگران مپسند”.
بعضی از فیلسوفان استدلال می کنند که اخلاق ریشه در طبیعت انسان در پروسه ی فرگشت دارد و از تمایل ما برای بقا، همکاری، و زندگی اجتماعی ناشی میشود. روانشناسان فرگشتی، مانند ریچارد داوکینز، معتقد است که خصوصیاتی مانند همدلی و انصاف، محصول فرگشت هستند و به جوامع انسانی کمک میکنند که دوام بیاورند.
فیلسوفانی مانند نیچه، کیرکگور، دنیل دنیت و سارتر استدلال می کنند که در غیاب خدا، انسان خود مسئول خلق معنا و ارزش های اخلاقی است. این دیدگاه تأکید میکند که مسئولیت اخلاقی بر عهده انسان است و او باید انتخاب های خود را بر اساس آزادی و مسئولیت پذیری انجام دهد. انسانها چون در انتخاب کردن آزاد هستند، پس نتیجتن انسانها مسوولیت اعمال خود را به عهده دارند و از این حیث اخلاقی زیستن هیچ ربطی به خدا و ماوراءالطبیعه ندارد.
سم هریس، نویسنده و فیلسوف معاصر، در کتابش “چشم انداز اخلاق” (The Moral Landscape) استدلال می کند که اخلاقیات می توانند عینی باشند و نیازی به وابستگی به دین یا خدا ندارند. او باور دارد که علوم تجربی، بخصوص علوم اعصاب و روان شناسی، می توانند در تعریف و درک ارزش های اخلاقی به ما کمک کنند. وی تأکید می کند که برای داشتن اخلاقیات عینی، نیازی به اعتقاد به خدا نیست. او معتقد است که بسیاری از جوامع دینی، ارزشهایی را ترویج می دهند که با رفاه انسان در تضاد هستند (مثلاً ممنوعیت تحصیل برای زنان، کودک همسری، سنگسار، قتل….). در اخیر هریس بیان می کند که علم می تواند جایگزین بهتری باشد زیرا بر اساس شواهد و تحلیل های منطقی توانایی فراهم سازی بهترین شرایط برای رفاه انسانها را دارد.
سم هریس، نویسنده و فیلسوف معاصر، در کتابش “چشم انداز اخلاق” (The Moral Landscape) استدلال می کند که اخلاقیات می توانند عینی باشند و نیازی به وابستگی به دین یا خدا ندارند. او باور دارد که علوم تجربی، بخصوص علوم اعصاب و روان شناسی، می توانند در تعریف و درک ارزش های اخلاقی به ما کمک کنند. وی تأکید می کند که برای داشتن اخلاقیات عینی، نیازی به اعتقاد به خدا نیست. او معتقد است که بسیاری از جوامع دینی، ارزشهایی را ترویج می دهند که با رفاه انسان در تضاد هستند (مثلاً ممنوعیت تحصیل برای زنان، کودک همسری، سنگسار، قتل….). در اخیر هریس بیان می کند که علم می تواند جایگزین بهتری باشد زیرا بر اساس شواهد و تحلیل های منطقی توانایی فراهم سازی بهترین شرایط برای رفاه انسانها را دارد.
اخلاقیات از موضوعاتی است که همواره در میان خداباوران و خداناباوران به چالش کشیده شده است. در این مقاله به بررسی ادعای خداباوران مبنی بر اینکه خدا منبع اخلاقیات عینی است و خداناباوران بدون اعتقاد به خدا نمی توانند اخلاقمدار باشند، پرداخته شد. بر اساس تحلیلهای ارائه شده، چند نتیجه کلی قابل استنتاج است:
۱. استدلال خداباوران از تناقضات درونی رنج می برد:
همانگونه که در معمای ائوتیفرو شرح داده شد، اگر اخلاقیات مستقل از خدا باشند، انسان ها قادرند از طریق عقل و منطق، آنها را کشف کنند و نیازی به وجود خدا نخواهد بود. اگر هم اخلاقیات تنها بر اساس فرامین خدا تعریف شوند، دیگر نمی توان آن ها را عینی دانست، چرا که خود فرامین یا از تجربه میایند، یا از علم و یا هم از چُرت اندازی و سر سری بودن. در هر سه صورت، نمی تواند خدا منبع عینی اخلاقیات باشد و مشکلات آنها را یکایک بررسی کردیم.
۲. تنوع ادیان و تفاوت در اخلاقیات دینی:
ادعاهای متفاوت ادیان درباره ارزش های اخلاقی نشان می دهد که هیچ توافق عمومی میان پیروان ادیان مختلف بر سر اصول اخلاقی وجود ندارد. این امر، چالش بزرگی برای دیدگاه خداباوران در زمینه منبع اخلاقی واحد و عینی ایجاد کرده است.
۳. توانایی و ظرفیت خداناباوران در ایجاد و پیروی از اصول اخلاقی:
خداناباوران می توانند بدون نیاز به خدا، نظام های اخلاقی منطقی، پایدار، و مبتنی بر رفاه انسانی را ایجاد و دنبال کنند. دیدگاه های سکولار، اخلاق طبیعی، اگزیستانسیالیسم، و اخلاق علمی، نشان می دهند که اصول اخلاقی می توانند ریشه در عقلانیت، فرگشت، آزادی فردی، و علوم تجربی داشته باشند. خدا ممکن است برای تعدادی از انسانها نقشی الهام بخش در اخلاقیات داشته باشد، اما بررسی های فلسفی و علمی نشان می دهند که اخلاقیات نیازی به خدا ندارند و می توانند مستقل از دین بخاطر رفاه و سعادت بشر تعریف شوند. خداناباوران، بر خلاف دیدگاه خداباوران، قادر به داشتن زندگی اخلاقمدارانه هستند و این امر نه تنها امکان پذیر، بلکه یک امر واقعی بوده و خوشبختانه در اکثر جوامع انسانی امروزی تطبیق می شوند و نتایج ملموس برای بِهسازی جوامع در پی داشته است.
نوشته یی از دکستر فریتینکر (۲۰۲۵)
عالی0%
خیلی خوب0%
خوب0%
نسبتا خوب0%
دوست ندارم0%
پویا آزاداندیش
عقل چیست؟
پویا آزاداندیش
چرا به دیگران بگویم من خداناباورم؟
پویا آزاداندیش
معرفی کتاب پیش درآمدی بر خودشیفتگی
پویا آزاداندیش
معرفی کتاب آتئیسم برای نوآموزان
پویا آزاداندیش
براساس علم، خدا وجود ندارد
Dexter Freethinker
آزاداندیشی چیست؟
اسلام چگونه پدید آمد؟
پویا آزاداندیش
عبدالرئوف محمد؛ از وزارت طالبان تا تهدیدی برای امنیت غرب
پویا آزاداندیش
نانسی دوپری مادربزرگ افغانستان
چرا بعضی افراد در معرض مرگ شاد هستند؟
How I was raised in an Islamic community
خداناباوری جرات یا اشتباه؟
پویا آزاداندیش
An exciting journey from faith to disbelief
Dexter Freethinker
تلاوت یا مطالعه قرآن؟
Dexter Freethinker
Does Islam Preach Jihad?
پویا آزاداندیش
چرا انسانها دم ندارند؟
پویا آزاداندیش
ابزارهای سنگی باستانی کشفشده در برزیل، کار دست انسانها نیستند
پویا آزاداندیش
چرا نخستیسانان مغزهای بزرگی دگرگشت دادند؟
پویا آزاداندیش
دگرگشت چیست؟
پویا آزاداندیش
کروموزوم چیست؟
پویا آزاداندیش
DNA چیست؟
پویا آزاداندیش
کدام سیاره به زمین نزدیکتر است؟
پویا آزاداندیش
ساعت ساز نابینا
پویا آزاداندیش
حقوق بشر
پویا آزاداندیش
صد سال تحولات سیاسی افغانستان
No results available
Resetاز شما که در نظر دارید با کمک مالی خود، به فعالیت های سازمان غیرانتفاعی ایکس مسلم کمک کنید، صمیمانه سپاسگزاریم.
ایکس مسلم، یک سازمان غیرانتفاعی است که با هدف آزادی کشور عزیز ما از خرافات اسلامی، در میان هموطنان خود که در سراسر جهان زیست میکنند، فعالیت می کند. ما معتقدیم که اسلام دینی خشونتزا، تروریست پرور و زن ستیز است. ما تلاش می کنیم تا این پیام را به گوش جهانیان برسانیم و به مسلمانانی که به حقوق بشر ارزش قائل هستند، کمک کنیم تا با تفکر مستقل و خردمندانه، به باورهای خود بنگرند.