markPostAsRead(11379); کودک آزاری جنسی توسط امام محمد عبدالله سلیم | اکس مسلم

کودک آزاری جنسی توسط امام محمد عبدالله سلیم

  • زمان مطالعه
  • 8
  • دقیقه
  • 0
  • نفر مطلب را مطالعه کرده
تحلیل جامع سوء استفاده‌ های نهادی در محیط‌های مذهبی: مطالعه موردی آزار جنسی توسط روحانیون (با تمرکز بر پرونده محمد عبدالله سلیم) و پیوندهای آن با پدیده کودک‌ همسری در بستر افغانستان
کودک‌ همسری

فصل اول: مقدمه، چارچوب مفهومی و تبیین بحران سوء استفاده نهادی

۱.۱. تعریف سوء استفاده جنسی از کودکان و چارچوب حقوق بشر

کودک‌ آزاری جنسی به عنوان یک تجاوز جدی به حقوق بشر، به هرگونه فعل یا ترک فعل توسط یک فرد یا نهاد اطلاق می‌شود که منجر به آسیب، رنجش، یا بهره‌ کشی جنسی از یک کودک شود. در تعریف‌ های بین‌المللی و مدرن، مفهوم «کودک» به صراحت به فردی اطلاق می‌شود که زیر سن ۱۸ سال قرار دارد. این تعریف مبتنی بر این اصل بنیادین حقوق بشری است که افراد زیر ۱۸ سال فاقد توانایی کامل برای دادن رضایت آزاد و آگاهانه در امور جنسی هستند؛ بنابراین، هر گونه تعامل جنسی با آن‌ها مصداق سوء استفاده تلقی می‌شود.

سوء استفاده جنسی از کودکان، فارغ از مرزهای جغرافیایی یا بافت‌ های فرهنگی، یک بحران جهانی است. بر اساس تخمین‌های سازمان بهداشت جهانی (WHO)، ابعاد این فاجعه بسیار گسترده است: تقریباً از هر پنج دختر یک نفر و از هر ۱۳ پسر یک نفر پیش از رسیدن به ۱۷ سالگی حداقل یک بار تجربه تعرض جنسی را داشته‌اند. علاوه بر این، آمار های سالانه نشان می‌دهد که ۱۲ درصد از کودکان در سطح جهان در معرض تعرض و تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند. هنگامی که این سوء استفاده در محیط‌ های نهادی و توسط افرادی با نفوذ قدرت، مانند روحانیون، ملاها یا رهبران مذهبی، رخ می‌دهد، ابعاد اخلاقی و حقوقی مسئله به مراتب پیچیده‌ تر و آسیب‌زاتر می‌گردد.

۱.۲. تبیین مفهوم سوء استفاده نهادی و روحانیت‌ گرایی

سوء استفاده نهادی صرفاً به اعمال فردی یک آزارگر محدود نمی‌شود، بلکه به نارسایی های سیستماتیک در یک سازمان (مانند مدرسه، حوزه علمیه، کلیسا یا مرکز دینی) اشاره دارد که باعث می‌شود کودکان در برابر خطر آسیب‌ های جنسی، جسمی و روانی قرار گیرند. این سیستم‌ های معیوب با پنهان‌ کاری، نادیده گرفتن شکایات، سرکوب گزارش‌ها و جابجایی آزارگران (به جای مجازات یا حذف آن‌ها)، محیطی امن برای آزارگر و محیطی خطر ناک برای قربانیان فراهم می‌آورند.

یکی از عوامل کلیدی تسهیل‌ کننده سوء استفاده نهادی در بافت‌ های مذهبی، پدیده‌ای است که اصطلاحاً «روحانیت‌گرایی» یا Clericalism نامیده می‌شود. این مفهوم بر ساختاری اشاره دارد که در آن قدرت رهبران مذهبی (اعم از ملاها، امامان، کشیش‌ها، یا خاخام‌ها) در محیط‌ های بسته، مورد احترام افراطی و غیرقابل سؤال می‌شود. این تمرکز قدرت باعث می‌شود که نهاد مذهبی، حفظ «حیثیت روحانیت» و مصونیت مقام بالاتر را بر ایمنی کودکان اولویت دهد. در چنین ساختار هایی، قربانیان به دلیل آموزش‌های مذهبی و اجتماعی مبنی بر لزوم احترام مطلق به بزرگان دینی و معنوی، در افشاگری و گزارش‌ دهی ناتوان می‌شوند. این فرهنگ تکریم و سکوت، نهادهای مذهبی را به حوزه‌ هایی بدل می‌کند که در برابر نظارت‌ های بیرونی و مدنی مقاومت نشان می‌دهند.

۱.۳. پیوند سه گانۀ گزارش: آزار نهادی، آزار جنسی روحانیون و کودک‌ همسری

این گزارش به بررسی سه پدیده مرتبط می‌پردازد: آزار نهادی، آزار جنسی توسط ملاها، و کودک‌ همسری. هدف این تحلیل، نشان دادن چگونگی همگرایی ساختار های سنتی (مانند اجازه عقد در سنین پایین) و ساختار های قدرت نهادی مذهبی (نقش روحانیون) است که آسیب‌ پذیری جنسی کودکان را در برابر بهره‌ کشی دو چندان می‌سازند.

یکی از وجوه مهم این تحلیل، تضاد گفتمانی و عملکردی در رفتار برخی از آزارگران مسلمان است. رهبران دینی که در حوزه عمومی بر تفکیک سختگیرانه جنسیتی و التزام به اصول اخلاقی بسیار سختگیرانه تأکید می‌ورزند (مانند محمد عبدالله سلیم که به جدایی جنسیتی و حتی منع دست دادن با جنس مخالف مشهور بود )، از همین چتر اخلاقی و اعتبار نهادی برای پنهان کردن رفتار غیر اخلاقی و سوء استفاده سیستماتیک خود بهره می‌گیرند. این دوگانگی و استفاده ابزاری از پاکدامنی، اعتبار نهادهای مذهبی را در زمینه حفاظت از کودکان به شدت زیر سؤال می‌برد و باعث می‌شود که قربانیان در محیطی که انتظار امنیت داشته‌اند، در معرض آسیب قرار گیرند.

فصل دوم: پرونده محمد عبدالله سلیم (آمریکا): تحلیل یک شکست نهادی و قضایی

۲.۱. جایگاه سلیم و محیط مؤسسه آموزش اسلامی

15imam web01 superJumbo
زنی که می‌گوید توسط محمد عبدالله سلیم، امام جماعتی که رئیس مدرسه اسلامی محل کارش بوده، مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است. منبع تصویر: نیویورک تایمز

پرونده محمد عبدالله سلیم، مؤسس و رهبر مذهبی (امام) مؤسسه آموزش اسلامی (Institute for Islamic Education) در شهر ایلگین، حومه شیکاگو، ایالات متحده، یکی از برجسته‌ ترین موارد سوء استفاده نهادی در میان جوامع مسلمان در غرب است. سلیم که یک روحانی و محقق محافظه‌ کار با نفوذ گسترده در جامعه مسلمانان مهاجر (عمدتاً از هند و پاکستان) بود، این مؤسسه را ۲۷ سال پیش تأسیس کرده بود. مؤسسه آموزش اسلامی یک مدرسه شبانه‌ روزی بود که برنامه‌های جداگانه‌ای برای پسران و دختران ارائه می‌داد و آموزش‌های دینی و قرآن را برای شاگردان مکتب ابتدای تا لیسه فراهم می‌کرد. این محیط آموزشی فاقد اعتبار رسمی بود و دانش‌ آموزان می‌بایست پس از اتمام دوره، مدرک GED را کسب می‌کردند.

اتهامات مدنی نشان داد که این محیط شبانه‌ روزی، زمینه‌ای مناسب برای سوء استفاده نهادی فراهم کرده بود. در شکوائیه‌ها ذکر شده بود که شاگردان ۱۰ تا ۱۸ ساله در مدرسه اقامت داشتند و غالباً در اتاق‌ های مشترک با سنین مختلف نگهداری می‌شدند. علاوه بر این، تنها تلفن موجود برای تماس شاگردان در شب قفل می‌شد، که این موضوع به معنای انزوای کودکان از دنیای بیرونی و سلب امکان گزارش سریع موارد آزار یا درخواست کمک بود. این سطح از انزوا و عدم نظارت مستقل، زمینه سوء استفاده را فراهم می‌آورد.

۲.۲. سیر وقایع و ابعاد سوء استفاده (از ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۵)

15imam web04 superJumbo v2

سلیم در سال ۲۰۱۵ دستگیر و متهم شد، اما سوابق آزار او به مدت‌ها قبل باز می‌گشت. در جریان رسیدگی‌ها مشخص شد که سوء استفاده از یکی از دانشجویان زن از سال ۲۰۰۱، زمانی که او تنها ۱۴ سال داشت، آغاز شده و به طور مکرر ادامه یافته بود. سلیم متهم بود که این دختر خرد سال و دیگر قربانیان را مجبور می‌کرده است که روی پاهای او بنشینند و به طور مکرر آن‌ها را لمس شهوانی می‌کرده است.

ابعاد این پرونده پس از طرح شکایت یک کارمند بالغ زن در سال ۲۰۱۵ علنی شد. این کارمند که به عنوان دستیار اداری از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴ در مؤسسه آموزش اسلامی کار می‌کرد، مدعی شد که آزار جنسی توسط سلیم در دفتر کارش به تدریج تشدید یافته است. این اقدامات نامناسب از درخواست سلیم برای عدم استفاده از حجاب توسط کارمند آغاز شد و سپس به جایی رسید که سلیم شخصاً اقدام به برداشتن حجاب او می‌کرد. این رفتار نامناسب تا جایی پیش رفت که در اپریل ۲۰۱۴، سلیم در دفترش را قفل کرده و قربانی را مورد آزار جنسی قرار داد. این کارمند اظهار داشت که به دلیل آموزش‌هایی مبنی بر لزوم «احترام به بزرگان و به ویژه تکریم چنین عالم محترمی»، در ابتدا از افشاگری احساس ترس و ناتوانی می‌کرد.

مدارک پنهان‌ کاری و شکست نهادی

شواهد قوی مبنی بر پنهان‌ کاری نهادی در مؤسسه آموزش اسلامی وجود داشت. بر اساس اظهارات قاضی، دانش‌ آموز قربانی که آزار او از سال ۲۰۰۱ آغاز شده بود، در سال ۲۰۰۲ این سوء استفاده را به یکی از مقامات مدرسه گزارش کرده بود، اما «هیچ اتفاقی نیفتاد». این عدم پیگیری اولیه در سال ۲۰۰۲، نشان‌ دهنده یک سیاست نهادی ضمنی یا صریح برای محافظت از سلیم بود. این شکست اولیه در فرسایش مکانیزم‌ های گزارش‌ دهی، اعتماد داخلی را کاملاً از بین برد و در واقع به آزارگر پیام مصونیت داد. این اطمینان از مصونیت، زمینه را برای تداوم آزار تا سال ۲۰۱۴ و افزایش تعداد قربانیان (که در شکایت مدنی ۴ زن و ۱ مرد به آزار توسط سلیم یا دیگر کارکنان اشاره کردند) فراهم کرد. این الگو به وضوح نشان می‌دهد که چگونه اولویت دادن به حفظ وجهه نهاد مذهبی بر امنیت کودکان، منجر به عواقب فاجعه‌بار و طولانی‌ مدت می‌شود.

۲.۳. روند حقوقی و تحلیل انتقادی حکم (۲۰۱۶)

پرونده محمد عبدالله سلیم در سال ۲۰۱۶ با توافق بر سر اقرار به جرم  به پایان رسید. سلیم، که در آن زمان ۷۷ ساله بود، به سوء استفاده جنسی از یک خرد سال و یک کارمند اقرار کرد و به ۲۴ ماه پروبیشن (آزادی مشروط) محکوم شد. او همچنین موظف شد برای باقی عمر خود به عنوان مجرم جنسی شناخته شود. علاوه بر این، سلیم از هرگونه تماس با مدرسه و تماس بدون حضور یک فرد بالغ با زنان زیر ۱۸ سال منع شد.

15imam web02 superJumbo
مؤسسه آموزش اسلامی در الگن، ایلینوی. منبع تصویر: نیویورک تایمز

بحث پیرامون تخفیف مجازات و نفوذ

صدور حکم پروبیشن برای یک پرونده سوء استفاده جنسی نهادی که طبق اتهامات مدنی، قربانیان سریالی در طول دهه‌ها داشت، از منظر تحلیل‌گران حقوقی به عنوان یک تخفیف غیر معمول در مجازات تلقی می‌شود. وکیل سلیم، خانم دونا روتونو (که سابقه دفاع از متهمان جنسی برجسته را داشت )، پس از جلسه دادرسی اظهار داشت که سلیم «به نفع جامعه اسلامی» این توافق را پذیرفته تا از یک محاکمه طولانی و آسیب‌ زا جلوگیری شود. این استدلال، نگرانی‌ها را در مورد اولویت‌ دهی به وجهه جامعه بر مجازات عادلانه آزارگر افزایش داد.

مورد بحث‌ بر انگیز تر، موضوع محل سکونت سلیم بود. قانون ایالت ایلینوی تصریح می‌کند که مجرمان جنسی کودک نمی‌توانند در شعاع ۵۰۰ پایی یک مدرسه، زمین بازی یا مرکز ارائه خدمات به افراد زیر ۱۸ سال، اقامت داشته باشند. با این حال، وکیل سلیم با طرح درخواستی در دادگاه در جون ۲۰۱۷، اجازه گرفت که سلیم در محل اقامت خود، که مجاور مؤسسه آموزش اسلامی بود، به زندگی ادامه دهد. این درخواست در یک گفتگوی بسیار کوتاه، کمتر از یک دقیقه، از سوی قاضی تأیید شد. نکته قابل توجه این است که یک ملا با سابقه آزار جنسی، چه چیزی در اختیار داشت که برای دولت آمریکا ارزش مبادله داشته باشد؟
به عنوان فردی منتقد اسلام، بارها در برنامه ها و گفتگوها اشاره کرده‌ام که قدرت‌های بزرگ غربی تمایلی به نابودی اسلام، افراط‌گرایی و تروریسم ندارند. ماجرای محمد عبدالله سلیم نشان می‌دهد که ریشه‌ی پرورش تروریسم و آزار جنسی کودکان در برخی مدارس اسلامی و مساجد، به حمایت و سیاست‌های همین قدرت‌های جهانی باز می‌گردد، سپس به کشورهای دیگر گسترش می‌یابد و افغانستان کشور عزیز مان بهترین نمونه میتواند باشد.

این تصمیم قضایی، نمایانگر الگویی از نفوذ روحانیت‌گرایی در تضعیف حقوق قربانیان بود. حکم دادگاه عملاً قوانین صریح حفاظت از کودک را نادیده گرفت و به جای اولویت دادن به امنیت کودکان و حفظ فاصله قانونی مجرم از محل جرم، وضعیت زندگی یک رهبر مذهبی برجسته را مورد توجه قرار داد. این امر مصداقی از محافظت نرم قضایی از منزلت یک روحانی، حتی در یک نظام قضایی سکولار مانند آمریکا، تلقی می‌شود.

: خلاصه پرونده محمد عبدالله سلیم (۲۰۰۱-۲۰۱۶)

موضوعجزئیاتمنبع
جایگاه متهممؤسس و رهبر مذهبی (امام) مؤسسه آموزش اسلامی در ایلگین، ایلینوی6
شروع آزار (خردسال)۲۰۰۱ (قربانی ۱۴ ساله)6
گزارش آزار (پنهان‌کاری)گزارش به مسئول مدرسه در ۲۰۰۲؛ “هیچ اتفاقی نیفتاد”6
جرایم مدنی و کیفریاقرار به سوء استفاده جنسی از یک خردسال و یک کارمند بالغ6
حکم قضایی (۲۰۱۶)۲۴ ماه پروبیشن و ثبت مادام‌العمر به عنوان مجرم جنسی6
مصونیت محلیاجازه اقامت در مجاورت مدرسه، با نقض قوانین سکونتی مجرمان جنسی8

فصل سوم: آزار جنسی در محیط‌های مذهبی: الگوهای نهادی و فرهنگ سکوت

۳.۱. ماهیت سوء استفاده در مراکز آموزشی مذهبی (مدرسه‌ها و مراکز دینی)

بررسی‌ها نشان می‌دهد که سوء استفاده جنسی در محیط‌های مذهبی، از جمله مدارس قرآنی، مدرسه‌ها، کمپ‌های مذهبی، مدارس شبانه‌ روزی و منازل رهبران دینی رخ می‌دهد. ماهیت این محیط‌ها اغلب آسیب‌ پذیری کودکان را افزایش می‌دهد. در بسیاری از مدارس قرآنی (که در برخی مناطق به عنوان مدرسه‌ها یا «خلوه» شناخته می‌شوند)، مواردی از کودک‌ آزاری جسمی، عاطفی و جنسی گزارش شده است.

الگوی سوء استفاده نهادی در این مراکز به دلیل عواملی چون انزوای کودکان از خانواده‌ها، سوء استفاده از قدرت مطلق رهبران دینی و فرهنگ رایج سرزنش قربانی تقویت می‌شود. گزارش «تحقیق مستقل در مورد سوء استفاده جنسی از کودکان» (IICSA) در انگلستان و ولز تأکید کرده است که در سازمان‌های مذهبی، عدم اعتماد به مقامات بیرونی سکولار (نیروهای پلیس یا خدمات اجتماعی) و تمایل به حل و فصل داخلی مسائل، چرخه آزار و پنهان‌ کاری را ادامه می‌دهد. این نارسایی‌ها «شکست‌های فاحش» اخلاقی و عملی نهادهایی محسوب می‌شوند که ادعا دارند در حال آموزش درست و غلط هستند.

۳.۲. واکنش‌های اجتماعی و نهادی در جوامع اسلامی

مسئله سوء استفاده جنسی توسط روحانیون و اعضای جامعه مسلمانان در سال‌های اخیر به طور فزاینده‌ای مورد توجه قرار گرفته است. در بریتانیا، پس از محکومیت تعدادی از مردان مسلمان در پرونده‌های سوء استفاده جنسی گروهی، یک تلاش هماهنگ برای مقابله با این پدیده شکل گرفت. در جون ۲۰۱۳، امامان بیش از ۵۰۰ مسجد در سراسر بریتانیا یک خطبه مشترک را برای محکومیت سوء استفاده جنسی از کودکان ایراد کردند. این خطبه‌ها با تکیه بر نگرانی از بسته شدن مساجد، مراکز اسلامی و دیپورت شدن ملاهای متهم به کودک‌ آزاری، مردم را به گزارش موارد مشکوک سوء استفاده تشویق می‌کرد. این رویکرد را نمونه‌ای از احساس مسئولیت اجتماعی در برابر این بحران دانستند.

با این حال، واکنش‌ها همیشه به این صراحت نیست. در پرونده محمد عبدالله سلیم در شیکاگو، جامعه مسلمان محلی در قبال اتهامات وارده دچار تفرقه شد. در حالی که برخی سازمان‌ها و نهادهای غیر انتفاعی صراحتاً خواستار عدالت برای قربانیان شدند، برخی دیگر از سازمان‌های اسلامی تلاش کردند تا موضعی اتخاذ کنند که به نوعی «مصالحه‌ای میان سرزنش عمومی سلیم و سکوت در برابر قربانیان» ایجاد کند. این واکنش‌های دوگانه نشان می‌دهد که چالش حفظ حیثیت نهاد مذهبی همچنان در برابر اولویت‌دهی به عدالت برای کودکان قرار می‌گیرد. شورای اسلامی ویکتوریا در استرالیا نیز اذعان کرده است که باید برای فهم نحوه مدیریت پرونده‌های کودک‌ آزاری در سازمان‌های اسلامی، تلاش‌های بیشتری صورت گیرد و اولویت حفاظت از کودکان باید در صدر قرار گیرد.

۳.۳. نگاه تطبیقی: ابعاد جهانی بحران آزار نهادی

بحران سوء استفاده نهادی در محیط‌های مذهبی یک پدیده جهان‌شمول است که الگوهای مشابهی در ادیان و مناطق مختلف نشان می‌دهد. مطالعات انجام‌ شده در استرالیا نشان می‌دهد که در حالی که بیشترین موارد گزارش شده سوء استفاده جنسی توسط رهبران مذهبی و دیگر بزرگسالان در سازمان‌های کاتولیک (۷۱.۹ درصد) و دیگر فرقه‌های مسیحی (۲۱.۸ درصد) رخ داده، ۵.۱ درصد از موارد نیز مربوط به سازمان‌های مذهبی غیرمسیحی بوده است. در کلیسای انگلیکن، ۴۳ درصد از عاملان شناخته‌ شده سوء استفاده، روحانیون منصوب و مأمور بودند. این آمارها نشان می‌دهند که اگر چه میزان آزار در سازمان‌های اسلامی نسبت به برخی فرقه‌های مسیحی کمتر گزارش شده است، اما پدیده روحانیت‌ گرایی به عنوان عامل خطر، یک الگوی تکراری است.

تاریخچه و تکرار مدل روحانیت‌ گرایی

پدیده اولویت دادن به پاکدامنی روحانیون بر قانون مدنی، یک ریشه تاریخی عمیق دارد. در قوانین انگلیسی، مفهومی به نام «امتیاز روحانیون» (Benefit of Clergy) وجود داشت که بر اساس آن، روحانیون متهم به جنایت می‌توانستند ادعا کنند که خارج از صلاحیت دادگاه‌های سکولار قرار دارند و باید در دادگاه‌های کلیسایی با مجازات‌های سبک‌ تر محاکمه شوند. این امتیاز تاریخی، که در قرون وسطی وجود داشت و بر پایه حرمت نهاد کلیسا استوار بود، امروزه در قالب‌های مدرن تکرار می‌شود.

نمونه‌های مدرن این امر شامل مواردی است که در آن اسقف‌های کاتولیک، روحانیون دارای سابقه آزار جنسی کودکان را به جای عزل یا تحویل به مقامات مدنی، به مناطق دیگر منتقل می‌کردند تا از آبرو و حیثیت نهاد کلیسا محافظت کنند. این رفتار، که به طور واضح کودکان را به خطر می‌انداخت، دقیقاً همان الگوی شکست نهادی است که در پرونده سلیم (نادیده گرفتن گزارش در ۲۰۰۲) و در تخفیف مجازات (اجازه اقامت مجاور مدرسه) مشاهده شد. حذف محرمانه بودن پرونده‌های جنسی در واتیکان توسط پاپ فرانسیس، پاسخی به این میراث روحانیت‌ گرایی و لزوم همکاری با مقامات مدنی برای حفاظت از قربانیان است.

فصل چهارم: کودک همسری: تحلیل فقهی و حقوقی آسیب‌ پذیری جنسی در بستر افغانستان

۴.۱. تحلیل حقوقی اجتماعی کودک‌ همسری و بحران سن رضایت

110519 childbrides1 highres 0005449542

کودک‌ همسری، که بر اساس استانداردهای بین‌المللی به هر ازدواج پیش از ۱۸ سالگی اطلاق می‌شود ، یک معضل اجتماعی و حقوق بشری است که ریشه‌های عمیقی در نابرابری‌های جنسیتی، فقر و سنت‌های فرهنگی دارد.   

بحران سن رضایت در افغانستان

در بسیاری از ولایات افغانستان، به دلیل تسلط طالبان و شریعت ناب اسلامی بر کشور و فقر اقتصادی شدید، سن ازدواج به شدت تا حدی پایین آمده است که هر مرد پیدوفیل ۶۵ ساله وقتی با دختر کودکی ۶ ساله یا ۹ ساله ازدواج میکند خود را محمد رسول الله زمان احساس میکند. اگرچه بر اساس استانداردهای بین‌المللی، سن ۱۸ سال به عنوان معیار رضایت کامل در قانون اساسی افغانستان تعیین شده بود، اما در شرایط کنونی کشور، ازدواج‌ هایی بر پایه فقر شدید و شریعت اسلامی، در سنینی پایین‌تر از بلوغ شرعی و حتی زیر ده سال گزارش می‌شود. این پدیده آشکارا با اصول حقوق کودک و مصلحت او در تضاد است.

دلایل اقتصادی مانند فقر (که خانواده‌ها را به سمت دریافت پول در قالب مهریه/شیربها سوق می‌دهد)، دلایل شرعی اسلامی و سنت محمدی شامل نگاه داشتن زنان و دختران در خانه، بستن مکاتب و دانشگاه ها یا آیات قرآن که دختران را فرمانبردار تلقی می‌کنند، در تداوم این پدیده نقش دارند.   

عوامل و پیامدهای کودک‌ همسری

دلایل اقتصادی مانند فقر، خانواده‌ها را ترغیب می‌کند که دختران خود را در سنین پایین ازدواج دهند تا از هزینه‌های خانوار کاسته و سود مادی (از طریق مهریه یا شیربها) کسب کنند. دلایل فرهنگی و اجتماعی شامل حفظ امنیت دختران در مناطقی است که آن‌ها از امنیت کافی برخوردار نیستند، یا کلیشه‌های جنسیتی که دختران را فرمانبردار تلقی می‌کنند و مردان مسن را به ازدواج با آن‌ها ترغیب می‌نمایند.

پیامدهای این پدیده برای کودکان (به ویژه دختران) فاجعه‌بار است. این پیامدها شامل موارد زیر است:

  1. آسیب‌ پذیری بهداشتی: دختران در سنین پایین‌ تر به دلیل عدم تکامل سلول‌های حفاظت‌ کننده در واژن و دهانه رحم، مستعد ابتلا به بیماری‌های مقاربتی (نظیر HIV) و سرطان دهانه رحم هستند.
  2. آسیب‌ های روحی و روانی: ازدواج در سنین پایین منجر به محرومیت از تحصیل، مشکلات اقتصادی و افزایش شدید خشونت‌ های خانگی می‌شود. قربانیان کودک‌ همسری بیشتر در معرض خشونت شریک جنسی (Intimate Partner Violence – IPV)، سوء استفاده عاطفی و روابط جنسی اجباری قرار دارند و در نتیجه به بیماری‌ های روانی مانند افسردگی، اضطراب و PTSD مبتلا می‌شوند.
  3. خطرات بارداری زود هنگام: حاملگی در سنین نوجوانی (زیر ۱۹ سال)، به دلیل عدم تکامل بیولوژیکی، خطرات جدی برای مادر و نوزاد دارد. این خطرات شامل افزایش مرگ و میر نوزادان، تولد زودرس، وزن کم هنگام تولد، و برای مادر، افزایش احتمال فشار خون بالا (پره‌اکلامپسی) و دشواری در زایمان به دلیل عدم تکامل لگن است.
  4. سبب از دست دادن میل جنسی: کودک‌ همسری و شروع رابطه جنسی اجباری یک صدمه روانی (Trauma) محسوب می‌شود. این صدمات، که اغلب با افسردگی و اضطراب همراه است، به ناتوانی جنسی مزمن (FSD) در زنان می‌انجامد. زنانی که در کودکی ازدواج کرده‌اند، گزارش داده‌اند که به دلیل عدم استقلال در تصمیم‌گیری‌های جنسی، میل جنسی‌شان به شدت کاهش می‌یابد.
کودک‌ همسری

۴.۲. تعریف بلوغ در فقه: گره‌گاه شرعی کودک‌ همسری و سوء استفاده

در دین اسلام، اگر چه عقد ازدواج برای دختر نابالغ (صغیره) در صورت وجود اذن ولی و احراز مصلحت جایز شمرده شده ، اما تضاد و بحران اصلی در تعریف فقهی «بلوغ» و آثار حقوقی آن نهفته است. بلوغ جنسی در فقه سنتی، به‌ ویژه برای دختران، با ظهور نشانه‌ های فیزیکی مانند حیض (پریود) تعیین می‌شود و می‌تواند در سنین بسیار پایین (*۹ سال قمری) رخ دهد.   

تا پیش از بلوغ، فتوای قاطعی وجود دارد که آمیزش جنسی (دخول) با دختر نابالغ حرام است. با این حال، با رسیدن دختر به این سن پایین بلوغ (مانند ۹ سالگی)، در تفسیرهای سنتی فقه، منع شرعی دخول برداشته می‌شود . این نقطه دقیقی است که عقد ازدواج، به عنوان مجوز شرعی، به توجیهی برای دسترسی جنسی به کودکی که فقط از نظر فیزیکی، آن هم در حداقل، بالغ شده است، تبدیل می‌گردد. ازدواج دختری در سن ۶ سالگی و انتظار برای وقوع بلوغ در ۹ سالگی برای شروع رابطه جنسی، یک ساختار قانونی برای بهره‌ کشی جنسی به شمار می‌آید. این وضعیت، مرد بالغ را قادر می‌سازد تا اقدام به برقراری رابطه جنسی با یک کودک نماید، در حالی که کودک هیچ‌ گونه بلوغ عاطفی، روانی یا توانایی حقوقی برای رضایت کامل ندارد.   

۴.۳. فرا تر از بلوغ فقهی: قاعده نفی ضرر و لزوم سن رضایت کامل

پذیرش بلوغ فقهی (مانند ۹ سالگی) به عنوان مجوز رابطه جنسی با کودک، مستقیماً با اصول حقوق بشر و سلامت کودک در تضاد است. حقوق بین‌الملل، سن ۱۸ سال را به عنوان سن رضایت کامل و معیار حقوقی تعیین کرده است . این معیار نه بر اساس بلوغ جنسی زود رس، بلکه بر اساس بلوغ عقلی، عاطفی و توانایی درک کامل عواقب و تصمیم‌ گیری آزادانه استوار است.

در پاسخ به این بحران، فقه معاصر با استناد به دلایل ثانوی فقهی و حقوقی، به سمت ممنوعیت مطلق هرگونه بهره‌ وری جنسی (حتی بعد از بلوغ جنسی زود رس) حرکت کرده است:

  1. استناد به قاعده نفی ضرر (قاعده لا ضرر): مهمترین دلیل برای تحریم مطلق، استناد به این قاعده بنیادین فقهی است. با توجه به آسیب‌ های جسمی (مانند افضاء و بیماری‌های مقاربتی) و روانی (مانند اضطراب و PTSD ) ناشی از ازدواج زود هنگام، فقها استدلال می‌کنند که هر گونه رابطه یا نزدیکی با کودک، حتی پس از بلوغ فقهی، مصداق «زیان‌آور بودن» است و بنابر این مطلقاً حرام است.   
  2. عدم احراز مصلحت کودک: هدف از عقد کودک، احراز مصلحت و نبود مفسده است. ازدواج با هدف بهره‌ کشی جنسی از کودکی که از نظر روانی و جسمی آماده نیست، نه تنها مصلحت کودک را تأمین نمی‌کند، بلکه عملاً به بهره‌ کشی می‌ انجامد. پژوهشگران فقهی تأکید می‌کنند که با توجه به قبح عقلایی و غیر عرفی بودن ازدواج و بهره‌ وری جنسی از کودکان در عصر حاضر، حکم اولی جواز باید به دلیل سوء استفاده‌ های گسترده، به ممنوعیت کامل تغییر یابد.

نتیجه این تحلیل فقهی حقوقی این است که قانون‌ گذار موظف است معیار سن رضایت (۱۸ سال) را بر معیار بلوغ فقهی ترجیح دهد تا جلوی سوء استفاده از نهاد عقد صغیره، که در عمل به تجاوز جنسی می‌ انجامد، گرفته شود.

۴.۴. کودک‌ همسری به مثابه سوء استفاده جنسی اجباری

تحلیل حقوقی اجتماعی نشان می‌دهد که کودک‌ همسری در عمل، نوعی ساختار خشونت‌ آمیز و بهره‌ کشی جنسی را نهادینه می‌کند. ازدواج دختران کم سن و سال با مردان بالغ، یک عدم توازن قدرت شدید ایجاد می‌کند، به طوری که رابطه زناشویی اغلب شبیه به یک رابطه پدر و فرزندی می‌شود.

دختران خردسال به دلیل عدم آموزش، نداشتن مشارکت و تصمیم‌ گیری در امور زندگی، و فقدان منابع و حمایت کافی، به شدت در معرض خشونت خانگی و روابط جنسی اجباری (Intimate Partner Violence) قرار دارند. مطالعات نشان می‌دهد که کودک‌ همسری، از نظر ساختاری، شباهت‌ های زیادی با تن‌ فروشی کودکان دارد، چرا که هر دو پدیده متضمن معاملات اقتصادی، فقدان آزادی فردی و نقض حق بنیادین کودک برای رضایت کامل هستند. بنابراین، کودک‌ همسری نه تنها یک ازدواج زود هنگام، بلکه یک ساختار اجتماعی حقوقی است که به طور مستقیم آسیب‌ پذیری جنسی کودکان را افزایش داده و آن را تحت پوشش قانون رسمی (ازدواج) قرار می‌دهد.

: مقایسه تعاریف سن قانونی ازدواج و احکام فقهی مرتبط

معیاراستاندارد بین‌المللی (UN)بستر سنتی/افغانستان (تفسیر شریعت)فقه اسلامی (حکم شرعی)
حداقل سن قانونی۱۸ سال (اجماع نهادهای حقوق بشر بر سن رضایت)بسیار پایین (در برخی گزارش‌ها زیر ۱۰ سال)سن بلوغ شرعی؛ عقد صغیره با اذن ولی و احراز مصلحت جایز است 
آمیزش جنسی (دخول)ممنوعیت مطلق (تجاوز/نقض حقوق کودک)ممنوعیت قبل از سن بلوغ قانونی/آمادگی جسمیحرام مطلق با دختر نابالغ
ضمانت فقهی تخطیحرمت ابدی و پرداخت دیه در صورت افضاء (ناقص‌سازی جنسی)

فصل پنجم: در جستجوی حقوق بنیادین: ضرورت سکولاریسم برای حفاظت از کودکان در افغانستان

۵.۱. حاکمیت شرع در افغانستان: لغو حقوق و نهادینه شدن روحانیت‌ گرایی

حکومت فعلی در افغانستان (امارت اسلامی طالبان)، با استفاده از شریعت اسلامی، قوانین خود را منحصراً بر مبنای قرآن و سنت محمدی اجرا می‌کند. در این چارچوب حکومتی که دین و دولت کاملاً درهم آمیخته‌اند (تئوکراسی)، قانون‌ گذاری نه بر اساس معیارهای حقوق بشر، بلکه بر اساس شریعت اسلامی صورت می‌گیرد. این امر، همان‌طور که در مورد کودک‌ همسری دیدیم، منجر به نادیده گرفته شدن مصلحت کودک و تضعیف حقوق اساسی می‌شود.

در چنین نظامی، روحانیت‌ گرایی به یک اصل حاکمیتی تبدیل می‌شود. این ساختار، قدرت را در دستان ملاها و روحانیونی قرار می‌دهد که احکام فقهی خود را بر حقوق شهروندی ترجیح می‌دهند. این الگوی حاکمیتی، برخلاف نظام سکولار آمریکا که در آن نفوذ روحانیون به صورت نرم و غیر رسمی (مانند حکم پروبیشن سلیم و نقض قانون ۵۰۰ پایی ) اعمال می‌شود، در افغانستان به صورت سخت و قانونی نهادینه شده است. نتیجه این روند، آن است که مطالبه حق و حقوق انسانی برای اقشار آسیب‌ پذیر مانند زنان و کودکان، اساساً در بستر قانونی کشور از میان می‌رود.   

۵.۲. نیاز به جدایی دین از سیاست و حرکت به سوی قوانین حقوق بشری

تجربه جهانی، از جمله پرونده محمد عبدالله سلیم و بحران‌های سوء استفاده نهادی در سایر فرقه‌های مذهبی ، اثبات کرده است که مادامی که قدرت نهادی (مذهبی) از قدرت مدنی مجزا نشود، نهاد مذهبی همواره تلاش خواهد کرد تا حیثیت و آبروی خود را بر امنیت قربانیان و اجرای عدالت ارجحیت دهد.

برای تضمین حقوق اساسی تمامی شهروندان افغانستان، به ویژه کودکان، یک ضرورت تاریخی و حقوقی مطرح می‌شود: گذار به یک نظام سکولار. سکولاریسم به معنای لغو دین نیست، بلکه به معنای جدایی نهاد دین از نهاد قانون‌گذاری، اجرایی و قضایی کشور است. این جدایی، تضمین می‌کند که:

  1. قوانین مبنا بر حقوق بشر: چارچوب قانونی کشور بر پایه مواد حقوقی بین‌المللی و جهان‌ شمول (مانند کنوانسیون حقوق کودک و اصول حقوق بشر) بنا شود، نه تفسیرهای متغیر فقهی.   
  2. پاسخگویی برابر: هیچ فردی، با هر جایگاه مذهبی، از مصونیت قضایی یا اجتماعی برخوردار نباشد و پرونده‌های حساس مانند کودک‌ آزاری توسط مراجع مدنی و بی‌طرف پیگیری شود.
  3. اولویت مصلحت کودک: معیار نهایی در تمامی امور مرتبط با کودکان، «مصلحت عالیه کودک» باشد، نه منافع اقتصادی خانواده یا حفظ آبروی نهاد مذهبی.

فصل ششم: جمع‌بندی: نه به کودک‌ همسری، آمیزش با صغیره ۱۰۰% تجاوز جنسی است

۶.۱. نتیجه‌گیری نهایی: پایان دادن به پوشش قانونی سوء استفاده

تحلیل جامع این گزارش نشان می‌دهد که بحران کودک‌ آزاری جنسی، چه در قالب سوء استفاده روحانیون قدرتمند مانند محمد عبدالله سلیم در غرب و چه در قالب نهاد کودک‌ همسری در بستر سنتی افغانستان، ریشه در عدم توازن قدرت و فقدان پاسخگویی نهادی دارد. این دو پدیده، ابزارهایی برای بهره‌ کشی از کودکان را فراهم می‌آورند.   

۶.۲. کودک نمی‌تواند همسر باشد؛ ازدواج با دختر زیر ۱۸ سال، تجاوز جنسی است

مفهوم بلوغ در اسلام و قوانین حقوق بشر مدرن، دارای تعاریف کاملاً متفاوتی است که سرمنشأ فاجعه کودک‌ همسری و سوء استفاده جنسی است. در فقه اسلامی، اگر چه ازدواج با دختر نابالغ (صغیره) با اذن ولی جایز شمرده شده، اما مرز حیاتی آن، زمان وقوع بلوغ جنسی است که به‌طور سنتی با نشانه‌های جسمانی مانند حیض (قاعدگی/پریود) مشخص می‌شود و ممکن است در سنین پایین (مانند ۹ سال) رخ دهد.   

بر اساس این سنت، دختری که در سن ۶ سالگی به عقد درآمده و در سن ۹ سالگی به بلوغ جنسی رسیده باشد، ممکن است از منظر شوهرش، مجوز شرعی برای «آمیزش جنسی» داشته باشد. در این نقطه، عقد ازدواج (مجوز شرعی) عملاً به مجوز تجاوز جنسی (سوء استفاده) تبدیل می‌شود.

این توجیه شرعی مطلقاً با حقوق بشر و استانداردهای مدرن حفاظت از کودک در تضاد است. دلیل قاطع این تضاد، تفاوت میان بلوغ جنسی و سن رضایت کامل است:

  1. عدم رضایت کامل: سن بلوغ جنسی (مانند ۹ سالگی) به هیچ عنوان مترادف با بلوغ عقلی، عاطفی و توانایی دادن رضایت آزاد و آگاهانه نیست. طبق استانداردهای جهانی، سن ۱۸ سال، معیار تعیین‌ کننده برای رضایت کامل در نظر گرفته شده است. در هر ازدواجی با فرد زیر ۱۸ سال، به‌ویژه با تفاوت سنی زیاد (مانند مورد ازدواج دختران خردسال در افغانستان)، عدم توازن قدرت شدید، رابطه را به سوی خشونت شریک جنسی (IPV) و اجبار جنسی سوق می‌دهد.   
  2. قاعده نفی ضرر: حتی از منظر فقهی معاصر، هرگونه بهره‌ وری جنسی (استمتاع) از کودک نابالغ، به دلیل آسیب‌های جسمی و روانی غیر قابل جبران، مشمول قاعده نفی ضرر است و مطلقاً حرام شمرده می‌شود.   

در نتیجه، ازدواج یک کودک (حتی دختری که طبق تعریف سنت محمدی به بلوغ جنسی رسیده است) به دلیل ناتوانی در ارائه رضایت کامل و آسیب‌ پذیری مفرط، یک اقدام کاملاً قهری و اجباری است. هرگونه رابطه جنسی در چنین شرایطی، سوء استفاده جنسی بوده و باید قویاً به عنوان تجاوز جنسی (Sexual Assault) محکوم و مجازات شود.

۶.۳. پیشنهادات راهبردی: حقوق بشر به جای فرمانروایی روحانیت

برای رهایی کودکان افغان از چرخه آزار نهادی و بهره‌ کشی جنسی، حرکت به سوی یک دولت مدرن و پاسخگو ضروری است:

  1. تأکید بر مرجعیت حقوق بشر: قانون‌ گذاری باید بر مبنای ماده‌های مختلف حقوق بشر صورت پذیرد تا سن رضایت برای ازدواج و فعالیت جنسی به طور قاطع ۱۸ سال تعیین گردد و هرگونه عقد یا بهره‌ کشی جنسی پیش از این سن، جرم کیفری محسوب شود.
  2. استقلال نهادی: جدایی دین از دولت، دادگاه‌ها را مستقل و ناظر بر قانون مدنی می‌سازد و امکان مصونیت یا تخفیف مجازات برای روحانیون (ملاها) متهم به سوء استفاده را از بین می‌برد، همان‌طور که در پرونده سلیم شاهد شکست آن در یک سیستم مختلط بودیم.
  3. مبارزه با فقر: ریشه‌های اقتصادی کودک‌ همسری باید از طریق حمایت‌های اجتماعی و اقتصادی از خانواده‌ها از میان برداشته شود.
*سال قمری

سال قمری سالی است که بر اساس گردش ماه به دور زمین محاسبه می‌شود و ۱۲ ماه دارد که هر ماه حدود ۲۹ تا ۳۰ روز طول می‌کشد، پس طول یک سال قمری حدود ۳۵۴ روز است. سال خورشیدی (مثلاً سال هجری شمسی) بر اساس مدت زمانی تعریف می‌شود که زمین یک دور کامل به دور خورشید می‌چرخد و حدود ۳۶۵ روز (و در سال‌های کبیسه ۳۶۶ روز) طول می‌کشد.​

فرق سال قمری و خورشیدی

  • مبنا: سال قمری بر پایه حرکت ماه و تغییر فازهای آن است، اما سال خورشیدی بر پایه حرکت زمین به دور خورشید و پیدایش فصل‌ها تعریف می‌شود.​
  • طول سال: سال قمری حدود ۳۵۴ روزه است و سال خورشیدی حدود ۳۶۵ روزه، بنابراین سال خورشیدی تقریباً ۱۱ روز از سال قمری بلندتر است؛ این اختلاف را «افزونگان» هم می‌نامند.​
  • نتیجه اختلاف: به دلیل این ۱۱ روز اختلاف، ماه‌های قمری هر سال نسبت به فصل‌ها حدود ۱۱ روز جابه‌جا می‌شوند، ولی ماه‌های سال خورشیدی تقریباً در همان فصل‌ها ثابت می‌مانند.​

تبدیل ۹ سال قمری به خورشیدی

هر سال قمری حدود ۳۵۴ روز و هر سال خورشیدی حدود ۳۶۵ روز است، پس یک سال قمری تقریباً معادل ۳۵۴۳۶۵۰٫۹۷\frac{۳۵۴}{۳۶۵} \approx ۰٫۹۷۳۶۵۳۵۴≈۰٫۹۷ سال خورشیدی است.​
اگر ۹ سال قمری را به خورشیدی تبدیل کنیم:۹×۰٫۹۷۸٫۷۹ \times ۰٫۹۷ \approx ۸٫۷۹×۰٫۹۷≈۸٫۷

بنابراین ۹ سال قمری تقریباً برابر ۸٫۷ سال خورشیدی است؛ یعنی حدود ۸ سال و ۸ تا ۹ ماه خورشیدی.

عالی0%

خیلی خوب0%

خوب0%

نسبتا خوب0%

دوست ندارم0%

giraffe wolf
  • 0
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

زبان زرافه و گرگ

[read_status]
  • 12
نادیا انجمن
  • 0
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

نادیا انجمن

[read_status]
  • 61
  • 1
  • دیدگاه

Dexter Freethinker

اخلاقیات و خداناباوری

[read_status]
  • 55
What is intellect
  • 1
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

عقل چیست؟

[read_status]
  • 34
چرا به دیگرن بگویم من خداناباورم؟
  • 1
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

چرا به دیگران بگویم من خداناباورم؟

[read_status]
  • 21
معرفی کتاب پیش درآمدی بر خودشیفتگی
  • 1
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

معرفی کتاب پیش درآمدی بر خودشیفتگی

[read_status]
  • 19
معرفی کتاب آتئیسم برای نوآموزان
  • 0
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

معرفی کتاب آتئیسم برای نوآموزان

[read_status]
  • 35
براساس علم، خدا وجود ندارد
  • 0
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

براساس علم، خدا وجود ندارد

[read_status]
  • 43
  • 2
  • دیدگاه

Dexter Freethinker

آزاداندیشی چیست؟

[read_status]
  • 106
مزدک بامدادان
  • 0
  • دیدگاه

اسلام چگونه پدید آمد؟

[read_status]
  • 32
عبدالرئوف محمد
  • 1
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

عبدالرئوف محمد؛ از وزارت طالبان تا تهدیدی برای امنیت غرب

[read_status]
  • 19
  • 0
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

نانسی دوپری مادربزرگ افغانستان

[read_status]
  • 16
چرا بعضی افراد در معرض مرگ شاد هستند؟
  • 0
  • دیدگاه

چرا بعضی افراد در معرض مرگ شاد هستند؟

[read_status]
  • 20
تلاوت یا مطالعه قرآن؟
  • 0
  • دیدگاه
آگاهی تنها راه آزادیست

How I was raised in an Islamic community

[read_status]
  • 39
  • 0
  • دیدگاه

خداناباوری جرات یا اشتباه؟

[read_status]
  • 11
atheism سفری هیجان انگیز از ایمان تا ناباوری
  • 0
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

سفری هیجان انگیز از ایمان تا ناباوری

[read_status]
  • 14
تلاوت یا مطالعه قرآن؟
  • 1
  • دیدگاه

Dexter Freethinker

تلاوت یا مطالعه قرآن؟

[read_status]
  • 11
Does Islam Preach Jihad?
  • 0
  • دیدگاه

Dexter Freethinker

Does Islam Preach Jihad?

[read_status]
  • 46
Tails
  • 0
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

چرا انسان‌ها دم ندارند؟

[read_status]
  • 13
ancient stone of capuchin monkeys
  • 0
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

ابزارهای سنگی باستانی کشف‌شده در برزیل، کار دست انسان‌ها نیستند

[read_status]
  • 5
Monkey
  • 0
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

چرا نخستی‌سانان مغزهای بزرگی دگرگشت دادند؟

[read_status]
  • 12
Darwin
  • 0
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

دگرگشت چیست؟

[read_status]
  • 27
کروموزوم چیست؟
  • 3
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

کروموزوم چیست؟

[read_status]
  • 9
DNA چیست؟
  • 2
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

DNA چیست؟

[read_status]
  • 10
کدام سیاره به زمین نزدیک‌تر است؟
  • 2
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

کدام سیاره به زمین نزدیک‌تر است؟

[read_status]
  • 11
ساز نابینا
  • 1
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

ساعت ساز نابینا

[read_status]
  • 40
حقوق بشر
  • 1
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

حقوق بشر

[read_status]
  • 10
صد سال تحولات سیاسی افغانستان
  • 1
  • دیدگاه

پویا آزاداندیش

صد سال تحولات سیاسی افغانستان

[read_status]
  • 38
  • Donate

از شما که در نظر دارید با کمک مالی خود، به فعالیت های سازمان غیرانتفاعی ایکس مسلم کمک کنید، صمیمانه سپاسگزاریم.

ایکس مسلم، یک سازمان غیرانتفاعی است که با هدف آزادی کشور عزیز ما از خرافات اسلامی، در میان هموطنان خود که در سراسر جهان زیست میکنند، فعالیت می کند. ما معتقدیم که اسلام دینی خشونتزا، تروریست پرور و زن ستیز است. ما تلاش می کنیم تا این پیام را به گوش جهانیان برسانیم و به مسلمانانی که به حقوق بشر ارزش قائل هستند، کمک کنیم تا با تفکر مستقل و خردمندانه، به باورهای خود بنگرند.

آزادی، توانایی انسان در انتخاب مسیر زندگی خود است. آزادی انتخاب، آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی حرکت، آزادی تجمع، آزادی اعتراض، آزادی از شکنجه، آزادی از تبعیض، همه و همه از ابعاد مختلف آزادی هستند. آزادی، شرط لازم برای زندگی انسانی است. انسان بدون آزادی، نمی‌تواند به شکوفایی و رشد خود برسد. آزادی، به انسان اجازه می‌دهد تا استعدادها و توانایی‌های خود را پرورش دهد، به دنبال اهداف خود برود و در جامعه مشارکت کند.

ایکس مسلم
  • تماس با ما
  • در باره ما
  • حریم خصوصی
  • قوانین استفاده
  • قوانین استفاده
  • سوالهای متدوال
  • دانلود اپلیکیشن
  • ایکس مســـــــــــــلم
  • دانلود نسخۀ موبایل بزودی
لوگو گوگل
Apple app
انتخاب زبان
تلفن پشتیبانی:
  • شنبه تا پنجشنبه ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۱:۳۰ به وقت افغانستان
  • ایکس مســـــــــــــلم در شبکه‌های اجتماعی:
  • ©۲۰۲۴ — کلیه حقوق برای تیم ایکس مسلم محفوظ است
  • موسس و دیزاین:
error: